خیلی دوست دارم بنویسم.میدونین چند روزه ننوشتم هیچی؟
زلزله عجیبی اومده تو زندگیم.روزهام انگار بیشتر از ۲۴ ساعت شدن بس که میدوم.
مستر میم میگه انگار ده ساله زندگیمونو شروع کردیم! صد در صد باهاش موافقم.
ایشالا کم کم یه نظمی میدم به زندگیم...
دوستتون دارم..
دیشب که نگین بهم زنگ زد، پر از انرژی شدم.گرچه این روزها انرژیم خودمو متعجب میکنه! ولی شنیدن صدای رفیق دیگه همه چی رو به حد عالی میرسونه. ممنون هزار بار نگین جونم:-*
ای کاش میم هم بلاگر بود،اونوقت میومدیم وباتون بعد هی مارو پاگشا میکردین:-D
دلم برات تنگولیده ماریا جونم
انشاا.. خوشبخت باشی همیشه :*