جالبه که عدم پذیرش آنچه هست، جزو منه. من نمیگم اینو البته. یعنی اگه اونی که این سیستم میگه درست باشه، من همین جمله رو هم نمیتونم بپذبرم چون مدام و مدام در حال بهبود سیستمم!
سوالی که خیلی ذهنم رو درگیر کرده اینه که آیا باید از نظر روحی همین پیرم رو برم یا جوون ظاهرم رو احیا کنم؟! برم و دوباره بدوم یا به خاطر راه های رفته، حالا بشینم
جوابی که الان تو ذهنمه اینه که برای نشستن زوده . خیلی خیلی زوده. و من باید نقطه پایان بذارم بر راه های رفته. و مثل یه روح سفید دوبا ه شروع کنم به دویدن و تجربه و تجربه... 
چه خوب میشه اگه بشه