اخیرا خیلی جدی دارم به چند تا چیز ایمان میارم.
۱. هیچی مثل رویای کودکی تو بزرگسالی دنبال کردنش به آدم حس معنی دار بودن تلاشش رو نمیده. حتی اگه چندتا رویای کودکی داشته باشه آدم، یکیش مثلا. اصلا فکر میکنم باید ایمان بیاره آدم به بچگیای خودش
۲. توانایی گذشتن از لذت های ریز امروز یا صبر بر سختی های ریز امروز به خاطر اهداف بزرگتر فردا، ادامه دادن و جا نزدن، جدی و مصمم بودن، ارمغان های بلوغ و بزرگسالیه و سرمایه خیلی بزرگ چون اگه نباشن خلاقیت، شادی، فکرهای بزرگ و رویاهای ناب همه پرپر میشن.
۳. مدل خودم رو پذیرفتن خیلی مهمه. نه فقط توی ویژگی های کلی ، بلکه توی ریز به ریز جزئیات تشکیل دهندم. اینکه قبول کنیم بابا این مدل درس خوندن منه. این مدل فکر کردن منه. این مدل مضطرب شدن، خشم، مهرورزی، جذابیت و ... منه. واقعیتشونو ببینم و نترسم از اینکه اینا، این مدلین. حالا هرچی که میخوان باشن. 
۴. هرجا به مانع رسیدی، برنگرد. بایست. صبر کن. نگاهش کن. هرکاری از دستت برمیاد انجام بده. برگشتن فقط تو رو با یه راه جدید و مانع جدید مواجه میکنه. بالاخره مانعه همیشه هست. یا این راه یا اون راه. تو حق انتخاب بین با مانع و بی مانع نداری. تو فقط حق انتخاب مدل راه و موانعش رو داری در حالت خیلی اختیارانه ت :×)
۵. فکر نکن، عمل کن. فکر نکن، عمل کن. فکر نکن، عمل کن. حرف نزن، عمل کن. حرف نزن، عمل کن. حرف نزن، عمل کن.