خسته افتادم دراز به دراز. گردن و کتفم از طولانی مدت خورد کردن کرفس و کاهو درد گرفته شدید. مهمون ناهار البته بدم نمیاد. وسط بدو بدو آدم فی الواقع یک شب داره که استراحت کنه. تازه شب بعد از مهمانی هم مال خود آدمه. البته اگه آدم مهمانی دعوت نشه:/ کلا من خوشم میاد از بعد تاریک شدن هوا کسی مزاحم خلوت خودم و خانوادم نشه😐


* خاله ای الان عکس فرستاده از حدود ۱۱ سالگیم. که با نوه ش و عروسشیم. من و خواهر دلبر. خداییش بچگیاش خیلی خوشگلتر از من بود. چی بود قیافم آخه. با یه چادر. چااااااادرا! از اونا که طولشون اندازه قدته، ولی عرضشون از پنج برابر طولت بیشتر بعد سه دورم بپیچی دور کمرت باز اضاف میاد. با یه روسری گنده که در عکس به نظر میاد سعی باطلی کرده بودم بر اینکه لبنانی ببندمش :/

خب بعدا نوشت اصلاح میکنم روسریمو دقت کردم، لبنانی سوسول بازی فلانی در کار نبود. به همون شیوه معهود و معروف شمالیا زیر چونه م گیره زده بودم😐😐😐😐😐😐