یکی از چیزهایی که معمولا ازش دوری میکنم حرف زدن درباره طرز راه رفتن و نشستنمه.

چون از بچگیم بقیه دربارش نظر میدادن. باید اعتراف کنم فکر میکنم که باید مسئولیتشو بپذیرم چون تو اون سن دبستان مثلا، مامان بهم گفت بریم دکتر. ولی من قبول نکردم. و خب یه بچه دبستانی رو به زور نمیشه برد دکتر طبیعتا. 

حالا بعد از سالهای کودکی و نوجوانی که کم حرف و مسخره نشنیدم درباره ابن قضیه، خب تقریبا یاد گرفتم چی جوری راه برم و بشینم که معمولی و عادی به نظر بیاد. ولی خب واقعیتش اینه که تو خلوت خودم گاهی به همون شکل قورباغه ای میشینم و وقتبم خسته میشم، گاهی مثل اردک راه میرم!

بیا به خودم بگم اشکالی نداره. همین که سالمی، به نظر عادی و صاف و صوف میای و مشکل خاصی نداری اوکیه. قرار نیست بری کت والک کنی واسه برند چه میدونم... دیور مثلا !

والا!