امروز تقریبا برای اولین بار یک واقعیت رو به شکل شهودی فهمیدم! یه چیزی که خب خیلی واضحه ولی من الان و بعد از این چند سال متوجه شدم.

میم خودش رو بیشتر از من دوس داره. و به خودش بیشتر از من اهمیت میده. خنده داره چون منم همینم. همه همینن! ولی من درباره میم همچین "باوری" نداشتم. فکر میکردم یک عدد عاشق سینه چاک هرچند گاهی بلد نیست چه طوری ابراز کنه یا رفتار کنه یا هرچی. ولی اصل عشق و شیداییش که سرجاشه همیشه!

ولی امروز یک آن به خودم اومدم دیدم نه... اونم مثل منه. اونم خودش اولویت خودشه. چطور انتظار دارم ذوب در من باشه؟!

امیدوارم این فهم باهام بمونه تا کمتر رنج بکشم و بچشانم.