" هر گوشه ای از شور آواز من پیدا میشود قصیده ی تو"
اگر شوری باشد
اگر آوازی؛
نباشد هم قصیده تو ازلی ابدیست...
"طلوع نگاه،
شروع شراب، 
از مختصات نام توست"
از چه چیز دیگری میتواند باشد مگر؟
"نامت از ازل شکفته بر لب"
همان زمان که لبی نبود
و نه حتی نامی
"نقره میزند رخ تو بر شب"
ماه و ستاره محو نقره ایِ نگاه تو اند... 
"شاهی بی گمان به مسندِ دل"
بی گمان... تختی که ساخته ی دست توست!
شاهان اعتباری قلمروی را صاحب میشوند و تو صاحب بوده ای...
ذاتی!
"کاش این ماجرا به سر نیاید!"
کاش کاش...