کی فکر میکرد تو این شهر یخ زده، جایی بشه پیدا کرد، رسمی و قانونی! که من و گلدختر با ۷ تا مامان و گلبچه ی دیگه، با آهنگ رعنا و دستمال توری های رنگی تو یه اتاق رنگ وارنگ که کفش گلیم انداختن، برقصیم و بخندیم ...


شیرین من. امید هست. خیلی زیاد! اتفاقا الان وقت امید داشتنه. تو زمستونی که واسه آدمای امیدوار، نزدیک ترین فصل به بهاره...