میگه امروز تو خونه م خواب دیدم موهام خیلی داره بلند میشه و اندازه موهای مامانم شده
و خواب دیدم که بزرگ شدم و ماشین بابام رو گرفتم رفتم توی خیابون و یه پسربچه دیدم که داره گریه میکنه و از ماشین پیاده شدم ومراقبت کردم ازش، یه دختر مگس صورتی دیدم و کشتمش و گفت من رو نکش ویز ویز
* امروز رو دور تعریف کردنه. تو کارگاه هم کلی برای مه لقا جون و بقیه خاطره های نیمه خیالی تعریف کرد.