به مناسبت یک روز تمیز کاری، دارم یک هفته تمام مهمون میچینم! 

شنبه صدیقه

یکشنبه دوست

دوشنبه مهمانی به مناسبت ننه فاطمه که سه شنبه داره میره!

سه شنبه دوستای نورا

چهارشنبه و پنجشنبه خالیه فعلا. کسی نبود؟!؟!

خلاصه که به نفع منه خونه تمیز نباشه. تمیز باشه مهمون دعوت میکنم

راستش یه جورایی خالی بودن رابطه م با میم رو هم دارم پر میکنم. دارم خالی خالیش میکنم. بده بستون عاطفی که هیچی، انسانی‌مون هم داره به سطح صفر نزدیک میشه. راضیم... نیاز به زمان دارم برای فاصله گرفتن و رسیدن به نقطه ی «من دقیقا چی میخوام»

حالم؟ نمیدونم... شاید داغون. 

کله ی لامصبم پر از فکره (طبق معمول) فکر پیکتاب. فکر زندگی. فکر رساله و کنار اومدن با این مقاومت ذهنی. فکر تفریح نورا. 

تنم خسته ست و دلش استراحت طولانی میخواد.