صرفا جهت پرت کردن حواس گلوم!

داشتم میخوابیدم الان مثلا

یه دفعه یه سری سرفه ی خشک بیرحم بهم حمله کردن و منو تا مرز خفگی بردن :-D

آخه بقیه هم خواب بودن میترسیدم بیدار شن هی کنترل میکردم سرفه هامو هی بدتر میشد.هیچی دیگه به حالت مرغ سرکنده خودمو رسوندم به آشپزخونه و با چشمانی تار و دستانی لرزان (ناشی از تکانه های شدید حاصل از سرفه!)  آبجوش ریختم واسه خودم دیدم انقدر داغه نمیتونم به لبم نزدیکش کنم حتی.

بعد دوباره توش آب سرد ریختم که متعادل شه.خوردم و هیچ تاثیری نداشت! 

به حال بال بال زدن کف آشپزخونه ولو شدم داشتم میمردم و نزدیک بود بی ماریا بشین که یهو یاد یه راه ابداعی قدیمی افتادم و به سمت جانونی یورش بردم! نون مثل انگشت میخارونه گلو رو موقع قورت دادنش و باعث میشه آدم یذره احساس آرامش کنه.بعد هی خوردم باز خوب نشد هی آب خوردم هی نون خوردم.

الان یذره آروم شده.نونمم تموم شده:-D

نکتش اینجاست که آدم هرچی بیشتر به گلوش فکر کنه سرفش شدیدتر میشه :|

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Nojan Jaan

morning pages 18

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
Nojan Jaan

تجربه شخصی

هیچوقت زخم هاتونو شخم نزنین.از شخم زدنشون هیچ پیشرفتی توی بهبود شما حاصل نمیشه.

کلیت زخم هاتونو فقط باید باور کنین.کاری به جزییات نداشته باشین.وگرنه اذیت میشین.

اگه یه شکست عاطفی،دوستانه،عشقی،تحصیلی،کاری،و... خوردین، عزیزی رو از دست دادین، کودکی سختی داشتین، تو شرایط غربت و سختی و ... هستین، هی دقیقه هاشو مرور نکنین.فقط بگین خب همچین اتفاقی برام افتاد یا داره میفته.دردهای کلی چون ایجاد یه جور حس شباهت با همه آدمای دنیا برای ما به وجود میارن، کنار اومدن باهاشون خیلی راحت تره.

درسته.. درسته ... می فهمم که دردِ شما خاصه.درد شما شبیه هیچکس نیست.درسته چون شما خاص هستین.از شما فقط یه دونه توو این دنیا وجود داره.اونم خود شما هستین! شما ویژه ترین آدمِ روی زمینین.شرایط شما یه جورِ دیگست.من همشو قبول دارم و می فهمم.

ولی یادتون باشه این جملات درباره همه ی آدمای دنیا صدق میکنه... ما یه عالمه سیزده هستیم که هممون از عالم بِدریم ولی در سیزده بودنمون همه عین همیم.


* تسلیت... دعا یادتون نره... عوض منم برین مراسم عزاداری.سرما خوردم و افتادم کلا!


۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
Nojan Jaan

morning pages 17

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
Nojan Jaan

کنکاش

هفته ی سوم کلی تمرین باحال داره.عنوانشم هست بازیابی حس قدرت :)

یکی از تمریناش که برای من خییییلی جالبه اینه.عبارتهای ناقصی که من این پایین مینویسم رو باید با یک یا چند جمله کامل کنیم.خودم مجبورم رو هرکدومش کلی فکر کنم!! فعلنم جواب ندادم بهشون و دارم فکر میکنم.هر وقت به نتیجه رسیدم میذارم تو ادامه مطلب.راستی قرار نیست حالا حتما فردا بریم همه این کارا رو انجام بدیم! این فقط یه جور کشفه پس میتونیم کاملا راحت و بدون محدودیت بنویسیم درباره این موضوعات:

1-    اسباب بازی محبوب کودکیم عبارت بود از...   

2-    بازی محبوب کودکیم عبارت بود از...

3-     بهترین فیلمی که در کودکی دیدم عبارت بود از...

4-    اگرچه زیاد به آن نمیپردازم اما آنچه دوست دارم عبارت است از ...

5-    اگر میتوانستم کمی راحت تر باشم به خودم اجازه میدادم که...

6-    اگر خیلی دیر نشده بود کاری که میکردم این بود که ....

7-    آلت موسیقی محبوبم عبارت است از...

8-    مبلغ پولی که هرماه برای تفریحم خرج میکنم عبارت است از...

9-    اگر این قدر نسبت به هنرمند درونم خسیس نبودم چیزی که برایش میخریدم عبارت بود از...

10- فرصتی را به خود اختصاص دادن یعنی...

11-   میترسم اگر شروع به خیالپردازی کنم ...

12- آنچه در خفا از مطالعه اش محظوظ میشوم عبارت است از...

13-  اگر کودکی کاملی داشتم ... میشدم.

14-  اگر اینقدر جنون آمیز به نظر نمیرسید، آنچه مینوشتم یا میساختم عبارت بود از...

15- والدینم فکر میکنند هنرمندان ...

16-  خدایی که به او معتقدیم فکر میکند هنرمندان ...

17-  آنچه در مورد این شفا احساس عجیبی در من به وجود می آورد این است که ...

18-   آموختن اینکه به خود اعتماد کنم احتمالا ...

19-  آن موسیقی که مرا به وجد می آورد عبارت است از ...

20-  طرز لباس پوشیدن مورد علاقه ام عبارت است از ... 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Nojan Jaan

morning pages 16

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
Nojan Jaan

کتابخونه

این یک عدد پست ویژه ی سفارشی به پیشنهاد نگین عزیزم میباشد! قراره بعضی رمانهایی که خوندم و به نظرم قشنگن معرفی کنم.

خب من نمیخوام یه لیست بلند بالا بنویسم.از اینجور لیستای مفید هست.از اینایی که 100 تا یا 1000 تا کتابی که قبل از مرگ باید خوند رو لیست کردن و خیلیم خوبن.من تو این پست فقط یه کم پیشنهاد میدم.یذره فقط.اولین چیزایی که به ذهنم میرسه مثلا.

1- هرکی بابالنگ درازو نخونده که بخونه.ولی هرکی خونده به هیچ وجه کتاب دشمن عزیز رو در ادامه بابالنگ دراز از دست نده!عالیه عالی! البته من کتاب پتی به دانشکده میرود همین نویسنده رم خوندم.ولی دوتای اولی قشنگترن.این آخریه درباره یه دختر شیطونه تو دانشکده و خوابگاه.

2- کتابهای آگاتا کریستی.این دسته رو خودم خیلی دوست دارم:دی.میشناسینش که؟ خالق هرکول پوارو و خانوم مارپل. خب کتاب پلیسی جنایی و معمایی زیاد نوشته شده.منم خیلی خوندم.مثلا داستانای آلفرد هیچکاک.ولی من نگاه انسانی آگاتا جون(!) رو خیلی میپسندم.خیلی روانشناسانه و انسانیه.کتاباش برای من شبیه مخدره.پیشنهادم ایناست: شیطان زیر خورشید، قتل در امارت استایلز، قتل در آسمان، جنایت از یاد رفته،قتل راجر آکروید، شیطان به قتل میرسد، گرفتاری در خلیج پولنسا... راستی همین جا بگم سکوت بره ها رم بخونین:دی.از این نویسنده نیست البته ولی دلغشه آور و ترسناکه:دی

3- کتابهای کلاسیک: راستش من فضای کلاسیک رو خیلی میپسندم! غرور و تعصب، جین ایر، بلندی های بادگیر، میدل مارچ، و بقیه کتابهای خواهران برونته و جین آستین.

4- کتابهایی تو فضای کودکان و نوجوانان.یعنی کتابهایی که درباره یا از زبون و با نگاه (!) بچه هایی بین 5 سال تا 15 سال هستش.البته این خودش به چند تا دسته تقسیم میشه... در کل منظورم حاکمیت بچه ها توی یه رمانه! دوتا کتاب از آقای ژوزه مائورو ده وانسکونسلوس هست که فوق العاده ان!! در واقع دو جلد هستش: اولی درخت زیبای من و دومی خورشید را بیدار کنیم.از دستشون ندینا!!! کتابای آن شرلی رو هم میشه گذاشت توو این دسته.و همچنین به نظرم زنان کوچک.که البته فضای اینایی که گفتم دخترونه میشه.نویسنده ی زنان کوچک (لوییزا می آلکوت) یه کتاب دیگه هم نوشته درباره ی زندگی بعد از ازدواج ژوزفین (یا در کارتون کاترین.همون شیطونه) به اسم پسران جو.اونم تو همین فضاهاست.گرچه کتابای این خانوم میره تو مایه های کلاسیک ولی جدا نوشتمشون چون به نظرم خیلی ویژه ان به خاطر حضور پررنگ بچه ها و شیطنت هاشون.

5- کتاب های استفن کینگ: مسیر سبز + ابلیس... البته کتاب ابلیس با اسم های متعددی گویا چاپ شده.مسیر سبز که فیلمشم ساخته شده یه کناب عالیه! یعنی فکر نمیکنم کسی از خوندنش پشیمون شده باشه.ابلیس هم کتاب بسیار جالبیه.راستش من بدون سانسورشو تو pdf خوندم یه نمه همیچین زیادی ناجور بود نمیدونم چاپ های دیگش چطورین.داستانش اینجوریه: یه ویروس عجیب که توسط ارتش ساخته شده از آزمایشگاه های سری بین مردم راه پیدا میکنه و همه مردم جهان رو میکشه! فقط یه عده به طرز نامعلومی نسبت بهش ایمنی دارن.و زنده میمونن و کم کم دور هم تشکیل اجتماع میدن.با یک ندای درونی.... در نهایت نوعی تقابل خیر و شره. شروع داستان آدمو یاد "کوری" ژوره ساراماگو میندازه که اونم کتاب خیلی قشنگیه.فقط اونجا آدما از بیماری نمیمیرن و فقط کور میشن!


* یه سری کتاب هست که ژانر بسیار مورد علاقه ی خودمه تو پست بعدی میگم اونا رو ^^

* راستی شارژ نتم تموم شده تو حسابمم هیچی پول نیست.فردا ایشالا میخرم.به خاطر همین چند روزه زیادی کمرنگم:دی.والبته تا فردا نیز.

* لیست کتابا رو اضافه کردم تو ادامه مطلب :)

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Nojan Jaan

morning pages 15

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
Nojan Jaan

morning pages 14

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
Nojan Jaan

همین جوری تند تند!

نزدیک غروب امروز بود که بعد از چند روزی کنجکاوی درباره ی کتاب "شیطان و دوشیزه پریم" بالاخره با گوشی دانلودش کردم.

بعد گفتم خب یذره شو تو گوشی نگاه میکنم ببینم چیه... هیچی دیگه... 

نگاه کردن همانا و دو ساعت خیره خیره تو گوشی نگاه کردن و خوندن کل کتاب دویست و بیست صفحه ای همان! 

کتاب جالبی بود.

نبرد بین خیر و شر تو وجود انسان و تمایل آدم ها به خوبی یا بدی موضوع اصلیش بود... اینکه خیلیا بدی رو مرتکب نمیشن فقط چون میترسن.کشش خوبیم داشت که مشخصه دیگه :-D

قبلنا قدیما جوون که بودم (!) و دانشجو، توو کل دوره دو ساله شاید صد و پنجاه تا رمان و مجموعه داستان خوندم.بیشترشم از نویسنده های خارجی.و بیشترشم از فایلهای pdf از روی مانیتور... یادش بخیر!!

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Nojan Jaan