هفته دوم و تمرینات

هفته ی دومه و تمریناتش! عنوان هفته ی دوم اینه: "بازیابی حس هویت"

• پنج تا کار عمده رو که هفته ی گذشتتونو به خودشون اختصاص دادن یادداشت کنین.چقدرش واقعا لازم بوده؟چقدرش واقعا مفید بوده؟چقدرش واقعا مورد علاقتون بوده؟

• یک دایره بکشید و توش موضوعاتی رو که باید ازشون حمایت کنید و بهشون بپردازیدو بنویسید.درون دایره اسم آدمایی که بودنشون در کنارتون و ارتباط باهاشون در رسیدگی به اون کارها کمکتون میکنه رو داخل دایره،و اسم آدمایی که برعکس شما رو دلسرد و کند میکنن بیرون دایره بنویسین. این به شما کمک میکنه یذره روابطتونو تعدیل کنین و به فکر خودتون باشین بیشتر.

• بیست تا کارو که از انجام دادنشون خیلی محظوظ میشین بنویسین.حتی اگه به نظرتون با شرایط فعلی غیر ممکنه.اسکی روی یخ! نقاشی روی دیوار، گل کوچیک، کوهنوردی،...

• حالا از این بیست تا کار یکیشو انتخاب کنین و سعی کنین تو هفته ی آینده به نوعی انجامش بدین.من کوهنوردی خیلی دوست دارم.ولی فعلا دستم به کوه بلندی نمیرسه! این هفته میتونم برم همین کوه کوچولوی نزدیک خونمون خب:دی

• یه دایره بکشید! اونو به شش قسمت تقسیم کنین.این قسمتا رو به ترتیب به این عنوان ها نامگذاری کنین: معنویت، ورزش، بازی، کار، دوستان، هیجان و ماجراجویی. خب حالا به سبک زندگی فعلیتون فکر کنین و در هر قطعه از این دایره با توجه به عنوانش یک نقطه بذارین.به صورتی که اون نقطه میزان موفقیت شما رو توو اون بخش نشون بده.اگه نقطه رو روی محیط دایره بذارین یعنی کاملا موفق بودین و هرچی نزدیک تر به مرکز دایره باشه یعنی توفیق کمتری داشتین. حالا نقطه ها رو با خط صاف بهم بچسبونین.یه شکل 6 ضلعی میشه و مشخص شده که بعضی از زمینه های زندگیتون واقعا بی نصیبن و بهشون بی توجهین.سعی کنین تو هفته ی آینده با یه کارای کوچیکی سهم اون قسمت رو ببرین بالا.خودم این تمرینو که اسمش "کیک زندگی" ــه خیلی دوست دارم :)

morning page 13

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

morning pages 12

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

دارین شما؟

به نظر شما من سالمم آیا؟!

از اول سال جدید تا حالا هوس شیرینی خامه ای کردم ولی نخوردم!هی میگم میرم میخرم ولی نمیشه.

حالا نصفه شبی نشستم تو گوگل کلی عکس انواع و اقسام شیرینی خامه ای تماشا کردم.

خوبم الان :-D

morning pages 11

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

مژده!

نبینم کسی تو نت باشه ها!

کلاه قرمزی شروع شده!!!!!!!!

پز میدهیم!

قسمت هایی که قطعه های کوتاهی از آواز سنتی مازندران و به زبان مازنی توو سریال پایتخت پخش میشه،

شما نمیدونین چه بر سر دل من میاد!

وسط فیلم طنز میخوام های های گریه کنم  بس که موسیقی محلی شمال کشور غم داره توش!

و حالا ملودیش به کنار، نه که ما میفهمیم چی میگه، آتیش میگیریم!

در ضمن ما نه که پایه و اساسشو داریم،

و استعدادش درونمون مهیاست،

ده دقیقه که پایتخت نگاه میکنم دیگه تا چند ماه فارسی رو با لهجه فابریک و اصل مازندرانی حرف میزنم!

در حالت عادی انقدر که بی لهجه ام هیشکی باورش نمیشه شمالیم با اینکه مامان بابا باهم شمالی میحرفن.

ولی خب از این سریال تاثیر عمیقی میگیرم!!! به اصل خودم برمیگردم اصلا!

محض اطلاع دوستان بنده چه از طرف مادر و چه پدر جد اندر جد دهاتی(!) ، روستایی و کشاورز زاده و اینا هستیم.90 درصد فامیلمون هم روستا زندگی میکنن.

اصلا ما تا وقتی شمال بودیم، همیشه تو حیاط کوچیک خونمون توو ساری، مرغ و جوجه و خروس و اردک و بوقلمون (به صورت ادواری و به نوبت البته) نگهداری میکردیم!

اصلا مرغا رو من رو پاهام میخوابوندم بچه بودم! با دسای خودم واسه جوجه بوقلمونا مخلوط شوید و تخم مرغ آب پز درست میکردم میدادم بخورن!

اصلا بذار خیالتونو تخت کنم! من تو شناسنامه م بعد از اسم و فامیلم، پسوند اسم روستای پدریمونو دارم! که البته اسم ضایعیه ولی خب حضور داره و اگه حذفش کنم بابابزرگم منو کلا دیگه محدوده ی مازندران راه نمیده:دی

الان حس جالب دختر روستایی رو دارم که یه لباس نخی گلگلی تنشه و روسریشو از جلو برده پشت گره زده و یه دستش هوکا و دست دیگرش علف هرزیه که وجین کرده و با چکمه وسط شالیزار وایساده!

morning pages 10

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

تمرین های هفته اول

کتاب راه هنرمند ۱۲ هفته اس!  هر هفته یه اسم داره و سری تمرین.هفته اول عنوانش " بازیابی حس امنیت" هستش.میخوام بعضی از تمرینای هفته اول رو توضیح بدم.تو ادامه مطلبم نوشته ی خودمه ذیل بعضی تمرینا.شمارشونو گفتم :)

• تمرین اول: اگه قرار بود پنج تا زندگی دیگه داشته باشین دوست داشتین توو هر کدوم چیکاره میبودین؟هر شغلی! لطفا برای این تمرین زیاد فکر نکنین و هرچی همون اول دلتون میخواد بنویسین! نوشته هاتونو برای خودتون نگه داریدا!فراموششون نکنین.تو هفته های بعد به این لیست اضافه کنین.بعد ببینین میشه گوشه هاییشو آورد به زندگی فعلیتون؟ مثلا اگه دوست داشتین چوپان بشین ببینین میشه یه بار برین یه جایی که گوسفندا و بزها و اینا هستن و تماشاشون کنین؟
  

• تمرین دوم: دقت کردین یه چیزی درون ماست که هر وقت هرکاری میخوایم بکنیم هییییی ایراد میگیره؟ یا کلا از سر تا پای ما رو میبره زیر غلتک بس که میکوبه و ایراد میگیره؟ وجدان رو نمیگما.اون فرق داره.یه چیز دیگه اس که حالا خیلی توش نمیخوام ریز بشم.کلی میگم. یه چیز تو مایه های هیولاست که کافیه یه بار به خودمون بگیم: من خیلی با استعدادم. بعد اون ما رو به رگبار میبنده.یه نامه بهش بنویسین و از خودتون دفاع کنین! خیلی کوتاه و اکه دوست دارین به زبان طنز.

• تمرین سوم: دو تا تالار داریم.یکی تالار اشباح و یکیم تالار قهرمانان. تو تالار اشباح کسایی قرار دارن که از بچگیمون تا حالا با یه حرف یا رفتار ناامیدمون کردن از خودمون... سه تا شونو بنویسین حداقل و با ذکر اینکه چی گفتن یا چه کردن که ناراحت شدین. تالار قهرمانان برعکسه.کسایی توش حضور دارن که با حرف یا رفتارشون حس ارزشمندی رو در ما بیشتر کردن.اونم حداقل سه نفر و با جزییات.اگه از بین اینا یه حرفی بوده که خیلی تاثیر گذار بوده، یه جاییی که جلوی چشمتونه قرارش بدین بد نیست!

morning pages 9

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید